سه همسفر

در این بلاگ مسیر پر تلاطم بزرگ شدن پسرمون رو درج میکنیم

سه همسفر

در این بلاگ مسیر پر تلاطم بزرگ شدن پسرمون رو درج میکنیم

ما یه خانواده سه نفره دانشجو هستیم در امریکا: یه زن و شوهر که بتازگی صاحب یه پسر کوچولوی دوست داشتنی شده ایم. خیلی دوست داریم قدری داستانهای سفر پر تلاطم بزرگ شدن پسرمون با دیگران به مشارکت بذاریم.

فندق تقریبا بیست و شش ماهه ما

پنجشنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۶، ۰۹:۳۸ ق.ظ

خیلی بزرگتر شده. زبون انگلیسی باز کرده. کلمات محدود ولی یه چیزهایی میگه. تازه ترجمه هم میکنه مثلا میگه لوک یعنی نگاه کن. بال یعنی توپ.. 

خیلی بانمک تعامل میکنه با بچه ها. تقلیدشون میکنه و باهاشون بازی میکنه. میشینم از دور نگاهش میکنم. باورم نمیشه اینقدر بزرگ شده. خیلی کتابخونه رو دوست داره. تا فردا هم اونحا بمونیم نمیاد. من و فندق یه سرمای خفن خوردیم. خدا خیر بده به دواهای لاکیز والا جفتمون بیچاره بودیم. اوشون بهترند ولی من نه خیلی. سرفه هام بهتر نمیش خیلی. انگار من از همه ضعیفترم. 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۸/۲۵
رویا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی