فندق تقریبا بیست و شش ماهه ما
پنجشنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۶، ۰۹:۳۸ ق.ظ
خیلی بزرگتر شده. زبون انگلیسی باز کرده. کلمات محدود ولی یه چیزهایی میگه. تازه ترجمه هم میکنه مثلا میگه لوک یعنی نگاه کن. بال یعنی توپ..
خیلی بانمک تعامل میکنه با بچه ها. تقلیدشون میکنه و باهاشون بازی میکنه. میشینم از دور نگاهش میکنم. باورم نمیشه اینقدر بزرگ شده. خیلی کتابخونه رو دوست داره. تا فردا هم اونحا بمونیم نمیاد. من و فندق یه سرمای خفن خوردیم. خدا خیر بده به دواهای لاکیز والا جفتمون بیچاره بودیم. اوشون بهترند ولی من نه خیلی. سرفه هام بهتر نمیش خیلی. انگار من از همه ضعیفترم.
۹۶/۰۸/۲۵