سه همسفر

در این بلاگ مسیر پر تلاطم بزرگ شدن پسرمون رو درج میکنیم

سه همسفر

در این بلاگ مسیر پر تلاطم بزرگ شدن پسرمون رو درج میکنیم

ما یه خانواده سه نفره دانشجو هستیم در امریکا: یه زن و شوهر که بتازگی صاحب یه پسر کوچولوی دوست داشتنی شده ایم. خیلی دوست داریم قدری داستانهای سفر پر تلاطم بزرگ شدن پسرمون با دیگران به مشارکت بذاریم.

دیکشنری لغات پسرم

پنجشنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۵، ۰۸:۴۷ ق.ظ

پسر ما حالا واسه خودش یه دیکشنری داره.. مثل به گوسفند میگه بَ بَ .. به گاو میگه ما یا گاهی مابا.. به زنبور میگه ویژ .. به عروسک بچه میگه نی نی .. به سقف میگه قا.. به اهنگ بی بی شارکش میگه قا قا قا .. به بیرون میگه دَ دَ .. به غذا میگه پَ پَ .. ماما و بابا رو هم که شکر خدا درست میگه. هر روز داره به این دامنه لغات اضافه میشه و بیشتر شبیه کلمه اداشون میکنه. خلاصه شده طوطی.. مامان جون منتظر زبون باز کردنت هستیم عزیز دلم. 

یه سری کارها و فرمانها رو هم انجام میده. مثلا میگه برو گوسفندتو بیار میره میاره. یا میگی بیا غذا میاد کنار صندلی غذاش .. یا کلمه صبر کن رو می فهمه.. قربونش برم با اون پاهای کوچولوش و طرز راه رفتنش.. خونه خراب کنی شده.


یکی از کارهای بانمکش اینه که مثلا میره کنار پرده بلند میگه نه نه نه و میاد کنار اخه هر وقت میره اونجا پرده رو میکشه ما میگیم نه نه نه نکش.. جالبه میره و اکثر اوقات اگه نفس اماره اش بذار به پرده دست نزده نه نه گویا بر میگرده.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۷/۱۵
رویا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی