سه همسفر

در این بلاگ مسیر پر تلاطم بزرگ شدن پسرمون رو درج میکنیم

سه همسفر

در این بلاگ مسیر پر تلاطم بزرگ شدن پسرمون رو درج میکنیم

ما یه خانواده سه نفره دانشجو هستیم در امریکا: یه زن و شوهر که بتازگی صاحب یه پسر کوچولوی دوست داشتنی شده ایم. خیلی دوست داریم قدری داستانهای سفر پر تلاطم بزرگ شدن پسرمون با دیگران به مشارکت بذاریم.

هجده و نیم ماهه ی شیرین ما

پنجشنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۶، ۱۰:۰۹ ب.ظ

وای که چقدر دوست داشتنی تر شده این نقل ما

از بس پرچونه و حواس جمعه کلی سرگرمیم باهاش

به زرافه میگه سرافه

به دایناسور میگه داسانور

به پرتقال قبلا میگفت پرته.. الان یه قال هم میذاره گاهی اخرشش

امروز به سیب زمینی میگفت پیاز

به بالن یا چراخ حباب دار میگه بادکنک

بمانیم از دویدنهاشو و شادی هاش

کلا خیلی شیرینه این سن

ضمنا  بلاخره موفق شدیم تک چرته اش کنیم هوررررراااااااااااااا

داستانهای قاشق بزرگ یا قاشق قولو هم که ادامه داره. هر بیل یا چنگال یا چنگکی می بینه میخواد

میریم لاکیز گیر یه فرچه دستشویی مانندیه

گریه میکنه داشته باشندتش


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۱/۲۴
رویا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی