سه همسفر

در این بلاگ مسیر پر تلاطم بزرگ شدن پسرمون رو درج میکنیم

سه همسفر

در این بلاگ مسیر پر تلاطم بزرگ شدن پسرمون رو درج میکنیم

ما یه خانواده سه نفره دانشجو هستیم در امریکا: یه زن و شوهر که بتازگی صاحب یه پسر کوچولوی دوست داشتنی شده ایم. خیلی دوست داریم قدری داستانهای سفر پر تلاطم بزرگ شدن پسرمون با دیگران به مشارکت بذاریم.

پسر ما و زبون انگلیسی حرف زدن

دوشنبه, ۲۴ مهر ۱۳۹۶، ۰۷:۲۰ ق.ظ

فندق ما میره مهد.. کم کم انگلیسی یاد گرفته و شعرهای انگلیسی میخوونه. خیلی اهنگ راند اند راند رو دوست داره و خیلی با نمک باهاش دستهاشو میچرخونه. شنیدم شعرهای کلاسهای سه و چهار ساله ها رو هم داره حفظ میکنه. بنظر حافظه این بچه خیلی خوبه. طفل معصوم زبون که حالیش نمیشه اونجا ولی داره یسری کلمه یاد میگیره مثل گوش کردن ساکت افرین ممنون و ازین حرفها. ولی مهدشو دوست داره. با گریه میاریمش هر روز تقریبا. بعد از یک و ماه نیم بالاخره ظهرها هم اونجا میخوابه که خیلی خیلی برای ما کمکه. دو تا رفت و برگشت رو ازمون کم میکنه بعلاوه اینکه شبها بهتر میخوابه چون تو مهد بیشتر از دو ساعت نمیتونه بخوابه. خلاصه فنج ما بزرگ شده دیگه.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۷/۲۴
رویا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی