سه همسفر

در این بلاگ مسیر پر تلاطم بزرگ شدن پسرمون رو درج میکنیم

سه همسفر

در این بلاگ مسیر پر تلاطم بزرگ شدن پسرمون رو درج میکنیم

ما یه خانواده سه نفره دانشجو هستیم در امریکا: یه زن و شوهر که بتازگی صاحب یه پسر کوچولوی دوست داشتنی شده ایم. خیلی دوست داریم قدری داستانهای سفر پر تلاطم بزرگ شدن پسرمون با دیگران به مشارکت بذاریم.

در شرف دو و نیم سالگی

يكشنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۶، ۰۸:۱۶ ق.ظ

خیلی وقته ننوشتم

خیلی اتفاقها افتاده.. پسرمون دیگه کاملا میتونه منظورشو به انگلیسی بفهمونه. درسته کلماتش محدوده ولی میدونه تفاوت این دو تا زبون رو

مثلا میگه Idon't want .. I eat .. I run
ضمائر رو درک میکنه

جدیدا اسم از خودش اختراع میکنه مثلا به هم مهدیش که اسمش اریاله میگه نیو نیو

به چرثقیلش میگه تدور.. 

قدرت استدلال کردنش خیلی پیشرفت کرده و به همون اندازه هم لجباز شده

درگیر اموزش دستشویی رفتن هستیم و بنظر خیلی سخت میاد

کمتر مریض میشه شکر خدا یا اگه مریض میشه بهتر از پسش بر میاد

دوست داشتنی و بانمکه

بیشتر تنها بازی میکنه و به تلویزیون خیلی علاقمندتر شده

خلاصه دنیاییه این دنیای کودکی

باورمون نمیشه به این زودی دو و نیم سال گذشت

دیروز رفتم جشن دانشجوی نمونه..خدا بخواد دم پیش دفاعم.. انگار زندگی داره راحتتر میشه و یه فرجهایی داره میشه

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۱۲/۲۷
رویا

نظرات  (۲)

۲۷ اسفند ۹۶ ، ۰۸:۲۰ مجهول الهویه
سلام!
زندگی آمریکا چطوره؟؟
راستی فارسی یادش بدین حتما
پاسخ:
سلام از بنده! زندگی دور از خانواده خیلی سخته. خلا نبود خانواده رو هیچی پر نمیکنه. 
پسرم به فارسی کاملا مسلطه. الان مهد میره و داره کم کم انگلیسی هم یاد میگیره دست پا شکسته.
اوهوم.
بیشتر بنویسین شاید یروز کتاب شد...جالب میشه..
پاسخ:
تا حالا بهش فکر نکرده بودم
وقتش باشه حسش باشه چشم .. بیشتر می نویسم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی