سه همسفر

در این بلاگ مسیر پر تلاطم بزرگ شدن پسرمون رو درج میکنیم

سه همسفر

در این بلاگ مسیر پر تلاطم بزرگ شدن پسرمون رو درج میکنیم

ما یه خانواده سه نفره دانشجو هستیم در امریکا: یه زن و شوهر که بتازگی صاحب یه پسر کوچولوی دوست داشتنی شده ایم. خیلی دوست داریم قدری داستانهای سفر پر تلاطم بزرگ شدن پسرمون با دیگران به مشارکت بذاریم.

۴ مطلب در مرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

فندقمونو بردیم مهد.. من ندیدم گریه کنه. گفتند گریه نکرده. انگار خیلی بهتر از تصورمون پیش رفت. خدا رو شکر! خدا رو شکر! یخرده ارومترم ولی هنوز انگار دارند تو دلم رخت میشورند که این چه کاریه اخه. مربیش اصرار داره بذار ظهر بمونه من نذاشتم. حالا بازهم باید فکر کنیم. بنظرمون کل روز زیاده براش. تا ببینیم خدا چی میخواد برامون.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۶ ، ۲۲:۳۵
رویا

پسرمو و باباش تو خونه اند.. مثلا من باید ازین همه زحمتی که داره کشیده میشه که من بشینم درس بخونم باید استفاده کنم ولی دلم خواست بنویسم. اگه حمایت همسرم نبود نمیدونم باید چی کار میکردم تک و تنها.. ممنون که هستی.. دوستتون دارم پسرهام. خیلی زیاد! :*

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۶ ، ۰۱:۳۴
رویا

ما تصمیم گرفتیم بی پروا خطر کنیم! 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۵۴
رویا

با فنجمون رفتیم سانسفرانسیسکو.. بسیار خوش گذشت. پسر گلی بود تو سفر. البته طفل معصوم خسته میشد از تغییر جای زیاد. بلا چه زبونی باز کرده: دوست نداره بره پایین.. دوست نداره خاپ پیش خاپ پیش کنه.. خیلی بلا شده و خوردنی. بزرگ شدنشو ادم کاملا می ببینه. باورم نمیشه بین ما تو تخت با ناز میخوابید و بیدار میشد ذوقم میکرد. نی نی مون بزرگ شده. باباش خسته نباشیم. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۶ ، ۰۷:۳۴
رویا