رفتیم واکسن گل پسرو زدیم کلی گریه کرد. دیگه بزرگ شده میلش نباشه حسابی شاکی بازی در میاره از رو هم نمیره. دوست داشتنی تر شده بلا.. کلی حرف میزنه. کلماتی که یادم میاد:
گشق (قاشق)، پوست کن، داغ، سرد، پتو، قسقاک (مسواک که عشقش هم هست میگیره دستش راه میره)، پرده، صابون، پنجره، جوجه، شامپو، دستشوبی، شونه، لباس، کلاه، شلبار، چایی، بعدی (پدر مارو در اورده از بس اهنگ گذاشتیم با گوشی گفته بعدی!!)، گوشی، بلوبه (بلوبری)، سرده، داغ، گرمز ..
خیلی زیاد شدن دیگه ادم حساب از دستش در میره.
کلی بانمک راه میره.. قوز میکنه بلا.. خم خم میره.. پاشو میگیره بالا بعد میکوبه زمین.. هر روز داره پیشرفت میکنه.. جل الخالق!