گل پسر جان حسابی داره بزرگ میشه. تقریبا زبون بازکرده میگه سسسسااااعت.. خیلی خنده دار میگه. دستکش باباشو برمیداره میگه دست.
چشم به دماغ میگه دَ.. میره بالا مبل و میاد پایین. مردی شده برای خودش بلا!
گل پسر جان حسابی داره بزرگ میشه. تقریبا زبون بازکرده میگه سسسسااااعت.. خیلی خنده دار میگه. دستکش باباشو برمیداره میگه دست.
چشم به دماغ میگه دَ.. میره بالا مبل و میاد پایین. مردی شده برای خودش بلا!
پسر جان هر روز داره به دایره لغاتش اضافه میشه. مثلا تند تند میگه بیا بیا بیا.. به مسواک میگه قسقاک.. نمیدونم چه علاقه به قلب تمام اصوات به ق داره با اینه سخت تره. گاهی مثل طوطی چیزی که میگیم رو به زبون خودش میگه که خیلی هاشم ما نمیفهمیم.
به رفت میگه قفت.. دیوار رو که خیلی عالی تلفظ میکنه. هنوزم گیره دیرخت یا همون درخته.. همش تلفظ میکنه اونهم مدلهای مختلف که شاید درست از اب دریاب شده تو خواب و بیداری.
باورمون نمیشه که اینقدر بزرگ شده. قربون چشمهاش برم من
پسرمون کلی پیشرفت کرده. هر روز به دامنه لغاتش اضافه میشه. تعطیلات بود ما هم تا تونستیم به خودمون اسون گرفتیم و پا به پاش باهاش بازی کردیم و خیلی خوش گذشت. طفلی دیروز خیلی نرم ولی رو بینی خورد زمین تمام بینی اش خش برداشت کلی غصه خوردیم با بابایی.
خدایا یه تار مو از سر این کوچولوها کم نکن کلی غصه میخورن بابا مامانهاشون تا خوب شه.
خیلی ماشاا.. نازتر و اقاتر شده. ضمنا من تو تنکس گیوینگ بوقلمون خوردم به پسرم هم دادم. خدا بخواد رژیم ما داره میشکنه. چیزی اش نشد. خدا رو شکر!
پی نوشت: پسرمون امروز خودش رأسا از مبل بلنده خونه هم بالا رفت و نشست روش و کلی ذوق کرد که اینکار رو تنهایی انجام داد. بزرگ شده وروجک! همش روی نوک پنجه اش راه میره بلا این روزها