سه همسفر

در این بلاگ مسیر پر تلاطم بزرگ شدن پسرمون رو درج میکنیم

سه همسفر

در این بلاگ مسیر پر تلاطم بزرگ شدن پسرمون رو درج میکنیم

ما یه خانواده سه نفره دانشجو هستیم در امریکا: یه زن و شوهر که بتازگی صاحب یه پسر کوچولوی دوست داشتنی شده ایم. خیلی دوست داریم قدری داستانهای سفر پر تلاطم بزرگ شدن پسرمون با دیگران به مشارکت بذاریم.

۲ مطلب در دی ۱۳۹۵ ثبت شده است

یه اهنگ هست که برای پسر جان میذاریم گاهی هم خودمون میخونیم که میگه Bah bah black sheep have you any wool? yes sir, yes sir, three bags full

اونورو سر صبحونه بابایی داشت اینو زمزمه میکرد دیدم پسر جان داره یس سِر یس سِر میکنه. باورمون نشد. تکرار کردیم دیدیم بله اقا این شعرو تقریبا میخونه. 

اقا تو 15.5 ماهگی شعر خوندن یاد گرفته. الهی قربون طوطی شرمون برم من

 

کلمات جدیدش که خیلی زیادند ولی اونهایی که حضور ذهن دارم:

پنیر، ماشین، ببو (منظور امبولانسه)، نون، در، دستشوبی (ی نه ها ب! :)) )، بوس، مامانی بیا، بل بل (بلوبری منظورشه)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۵ ، ۱۰:۰۱
رویا

گل پسر داره روز بروز پیشرفت میکنه. قشنگ دستور میده مثلا هر چی دم دستش میاد رو میاره برای ادم میگه باز یعنی بازش کن برام. کتاب براش ورق میزنم از رو عکس اسم یه چیزهایی رو خیلی واضح میگه مثل برگ کیک موز (بقول خودش موس) بع بع.. خلاصه کلی سرگرممون میکنه. با این دستور "بالا"ش که ما رو بیچاره کرده. کنار میز ناهار خوری میگه بالا که بشینه رو پاهامون از نون هامون بخوره. اخه نون هنوز بهش کم میدم بخاطر مخمر که بهش حساسیت داشت ده ماهگی. میاد بالای تخت ما رو تشک اینقدر بالا پایین میپره که دیگه نفس بگیره. بعد دراز میکشه قل قل میخوره. رو زمین دراز میکشه پاهاشو میده به مبل مثلا کتاب میخونه یا تبلت میگیره بالا سرش. خلاصه ادم شاخ در میاره یه پسر پانزده ماهه چقدر میتونه پیشرفت کرده باشه. کلی با باباش سرگرمی ام اگه درس و مشق رو کلا بیخیال شیم. البته تعطیلاته و ما هم کلا خیلی بدو بدو نمیکنیم.

رفته کنار پنجره پرنده دیده به باباش نشون میده میگه جوجه. کلمه پرده رو میگه و هی هم اویزون هر پرده ایه از پرده حموم گرفته تا پذیرایی و اتاق خواب. 

دایره المعارف کلمات:

بابا - مامان - کاوه - ال (خاله) - ساعت - حموم - دیرخت (درخت) - پرده - برگ - گل - موس (موز) - کیک - اب - بالا - بده - کش (کفش) 

کلمات نامفهموم معنادار:

قودقه (یعنی اون چیزی که نمیدونم اسمش چیه بده من) - اون (بازهم اشاره به اون چیزی که اسمش رو نمیدونه) 


الرژی:

بسلامتی تخم مرغ تستشو رد کرد و بعد چهار روز مشکلی نخورد. با یه سوم تخم مرغ که خاگینه اش میکنم شروع کردیم. بوقلمون هم به رژیم غذایی اش اضافه شد و خیلی دوست داره بی مشکل. یه مدل فینگر فود بدون الرژن هم پیدا کردیم بعنوان صدا خفه کن ازش استفاده میکنیم. مطمئن نیستیم باهاش مشکل داره یا نه ولی خیلی دوست داره. به سیب زمینی شک داریم ولی عاشقانه دوست داره بخورتش.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۵ ، ۰۸:۱۷
رویا