سه همسفر

در این بلاگ مسیر پر تلاطم بزرگ شدن پسرمون رو درج میکنیم

سه همسفر

در این بلاگ مسیر پر تلاطم بزرگ شدن پسرمون رو درج میکنیم

ما یه خانواده سه نفره دانشجو هستیم در امریکا: یه زن و شوهر که بتازگی صاحب یه پسر کوچولوی دوست داشتنی شده ایم. خیلی دوست داریم قدری داستانهای سفر پر تلاطم بزرگ شدن پسرمون با دیگران به مشارکت بذاریم.

۴ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است

امروز پسرم تمام روز با من بود. ولی بی نهایت پسر گلی بود. لذت بردم از بودن در کنارش.. همش خندید و بازی کرد. کلی شاد بود. کاش همیشه اینطور سرحال میشه. درسته جسما ازینکه باهم همش بازی کردیم خسته شدم ولی روحا ازینکه نق نزد و گریه نکرد خیلی لذت بردم. 

بزرگ شده وروجک مامان.. 

کلمات جدیدش: دیوار!!! و دست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۵ ، ۰۷:۳۸
رویا
کاش تو تمام لحظه هایی که احساس تنهایی کردم تو مسیر بزرگ شدنت احساس تنهایی نمیکردم. 
فرق هست بین احساس مسئولیت و انجام کاری با دل و جان.. 
شاید یه روزی کسی صدای شکستن و ترک خوردن ریز ریز دل رو بتونه با بلندگو بلند پخش کنه که یادمون نره همه تشنه محبتند. 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۵ ، ۰۹:۱۸
رویا

پسرم الان تقریبا سیزده ماه و نیمه است. تو این همه کلمه گیر کلمه درخته که خیلی با تمائنینه و درست تلفظش میکنه. تو ماشین که میریم هی درخت می بینه هی پشت هم میگه درخت.. 

ماه رو میشناسنه و میگه ماه

خلاصه انگار راست راستی داره بزرگ میشه. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۵ ، ۰۵:۰۹
رویا

میتونم بگم پسرم دیگه زبون وا کرده

به کفش میگه قش .. با یه ذوقی هم میگه اخه میدونه بعدش میریم بیرون

هر چیز پشمالویی می بینه میگه به به ...

به درخت میگه درقخت

به سقف میگه قف

حموم رو کاملا درست و با طمائنینه تلفظ میکنه

به کیک که عاشق خوردنشه (ببخشید این پسر ما از خوردن چی بدش میاد؟! :))) ) میگه کک

خلاصه پسر ما کلی کلمات نامفهوم رو هم میگه که ما نمیفهمیم معنی شو

بزرگتر شده پسر مامان

همچین میدووه ادم غیب میشه ادم باورش نمیشه



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۵ ، ۰۸:۱۶
رویا