سه همسفر

در این بلاگ مسیر پر تلاطم بزرگ شدن پسرمون رو درج میکنیم

سه همسفر

در این بلاگ مسیر پر تلاطم بزرگ شدن پسرمون رو درج میکنیم

ما یه خانواده سه نفره دانشجو هستیم در امریکا: یه زن و شوهر که بتازگی صاحب یه پسر کوچولوی دوست داشتنی شده ایم. خیلی دوست داریم قدری داستانهای سفر پر تلاطم بزرگ شدن پسرمون با دیگران به مشارکت بذاریم.

۴ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

در مورد حساسیتهای پسرم همین رو بگم که من هنوز تو رژیمم.. کم کم داریم یه چیزهایی رو بر میگردونیم مثلا تخم مرغ گرفتیم اون تخم مرغ بدون انتی بیوتیک رها در مرتع و این حرفها که هر دونه اش گمونم 50 سنت میشه.. امروز هم رفتیم شیر محلی از فروشگاه لاکیز گرفتیم ماست زدیم که من یه امتحانی بکنم. رژیم حذف سویا رو تا مدتها حفظ میکنم ولی انشاا.. این چند مورد جواب بدن ازین فلاکت رژیم غذایی در بیام که نگرانم پوکی استخوان بگیرم. 

رژیم روزانه من الان گوشت گاو و گوسفند، برنج، یه شبه پنیر بدون سویا و تخم مرغ و لبنیات، نان ارگانیک که تو خونه میپزیم و میوه جات و خرما و حلوا ارده و کره بادوم زمینیه.. رسما هیچی غیر اینها نمیخورم که واقعا سخته. ولی انشاا.. که پسرم اوضاع بهتر شه. بنظرم میاد داره یه اتفاقاتی توش میوفته . پوستش سفیدتر شده و کلا دل و روده اش ارومه انگار. تا خدا برامون چی بخواد. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۵ ، ۰۹:۲۸
رویا

یه مفهومی هست بنام واندر ویک ها که در مواقع خاصی نوزادان بد غلق و بداخلاق میشن و بقول من دیوونه میشن.. انگار کنید که دریچه های مغزشون باز میشه و دستور بهشون میده که طبق غریزه شون یه کارهای مناسب سنشون رو انجام بدن که تو یک سال اول زندگی بچه ها این هفته ها خیلی به هم نزدیکن.. ما بنظر میاد اگه خدا بخواد واندر ویک هشت ماهگی یا هفته 36 رو پشت سر گذاشتیم. 

پسرم واقعا اذیت میشد و نمیتونست هیجانات خودشو کنترل کنه.. تو این هفته 4 دست و پاش تکمیل شد. تونست خودش رو با استفاده از مبل و دیواره های تخت بالا بکشه و تا حدی تعادل حفظ کنه. بی نظیر برای رسیدن به این مهارتها تلاش کرد. گاهی تمام روز نق زد و گریه کرد که این کارها رو بی نقص انجام بده و بعد یک هفته همشون رو یاد گرفت. الان براتون میره تو کمد لباسها.. کشو بیرون میشه .. بهم میزنه.. از دیوار راست میره بالا


ضمنا سه روز پیش بالاخره یکبار گفت ماما.. بقول باباش یه سلول خاکستری بود این صدا رو از خودش در اورد و مرد چون دیگه نگفت.. ولی کلی ذوق کردیم سه تایی ازین کلمه جدید..


براش شعر پیشو پیشو بع بع رو میخونیم بع بعش رو اون میگه گاهی هم میگه گه گه که خیلی بانمکه. یادگیری اش خیلی پیشرفت کرده. باباش هروقت بهش غذا میده میگه په په برای همین عادت کرده گشنه اش میشه مثل ماهی دهانشو باز و بسته میکنه میگه په په.. 


خدایا عظمتت رو .. ادم شاخ درمیاره این همه معجزه رو توی یه روز می بینه.. 



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۵ ، ۰۹:۲۱
رویا

اقا پسر گل ما از شنبه کاملا چهاردست و پا رفته ولی هنوزم تنبلی میکنه. دیروز با کمال تعجب دیدم خودشون بالا کشید از یه مبلمون که کوتاهتر بود و ایستاد بعدشم محکم خورد زمین گریه کرد. دائم این کار رو میکنه جدیدا! از هر چیزی که جلوش باشه میخواد بره بالا..

کلا نق نقو شده و خواب هم مثل همیشه واندر ویک ها تعطیل شده!

داره یه تلاشهایی برای مامان گفتن میکنه ولی هنوزم کلمات اصلی اش بابا.. دده و پ پ است.. امروز شعر پیشو پیشو بع بع رو براش میخوندم دیدم اخرش بع بع ها رو میگه. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۵ ، ۰۸:۴۴
رویا

الان که پسرم داره 8 ماهش میشه دارم می بینم که خدا چقدر زود این هنر انتخاب رو تو ادم فعال میکنه! اینقدر که ادم بیشتر شک میکنه که داره انتخاب میکنه یا فقط داره غریزه اش رو دنبال میکنه. خط ظریفی بین این دو هست یا اینکه اصلا خطی نیست!


پی نوشت.. ماه هفتم ماه خیلی خوبی بود.. هر روزش پر بود از پیشرفتها.. اول نشستن و کامل شدنش .. بعد خزیدن.. و الان هم داره به چهار  دست و پا تبدیل میشه.. ماه زیباییه تو رشد بچه! لذت بردیم به همراه بابایی!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۵ ، ۱۹:۱۳
رویا