سه همسفر

در این بلاگ مسیر پر تلاطم بزرگ شدن پسرمون رو درج میکنیم

سه همسفر

در این بلاگ مسیر پر تلاطم بزرگ شدن پسرمون رو درج میکنیم

ما یه خانواده سه نفره دانشجو هستیم در امریکا: یه زن و شوهر که بتازگی صاحب یه پسر کوچولوی دوست داشتنی شده ایم. خیلی دوست داریم قدری داستانهای سفر پر تلاطم بزرگ شدن پسرمون با دیگران به مشارکت بذاریم.

فندق بیست و سه ماهه ما

دوشنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۶، ۰۸:۰۰ ق.ظ

دیگه فندق ما فندقی نیست. مرد کوچولویی شده واسه خودش. راحت از پله بالا میره. با کمک میتونه از پله پایین بیاد. بدون اینکه دست به دیوار بگیره میره بالا زیرپایی کوچولوش میگه مامان صابون بزنه که دستشو بشوره. کلی کلمه غلمبه سلمبه میگه. دو هفته است میره مهد. یخرده کمتر شده دلتنگیش. ما هم کم کم داریم عادت میکنیم. شاید برای ما سختتره تا اون. طفلی هی یه حالتی شبیه سرماخوردگی خفیف میشه که بنظر بخاطر ویروسهایی که تو مهد در معرضشونه. من هنوز شیرش میدم هرچند دیگه شیری نمونده برام. 

کم کم انگلیسی بلغور میکنه ولی هنوز با این زبون ارتباط برقرار نکرده. بنظر این مرحله هم خودش مثل زبون باز کردن اولیه طول داره. با مربیش بنظرم تونسته ارتباط برقرار کنه. 

خدا ایشاا.. کمکمون کنید که بچه ام با تمام وجود لذت ببره از محیط جدیدش و ما هم خیالمون راحتتر بشه.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۶/۰۶
رویا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی