سفر به هیوستون
پنجشنبه, ۴ آبان ۱۳۹۶، ۰۸:۰۵ ق.ظ
با فنجمون رفتیم هیوستون.
هواپیما رو خیلیییی دوست داره. تا فردا هم براش داستان بگی از هواپیما خسته نمیشه. شکر خدا تو پروازها خیلی خوب بود. نیم وجبی هیچی نشده کلی پرواز و سفر رفته. بردیمش کنار پوسترم ازش عکس گرفتیم. جونم فندق تحصیل کرده من.
چنان شعر انگلیسی میخونه ادم خنده اش میگیره. مانکیز آن ده بد رو خیلی بانمک میخونه. شده طوطی.
رفتیم مهد طفلی دلش تنگ شده بود خیلی زیاد. کلی تاب بازی کردیم موقع برگشتنش. بزرگ شده بلا.
۹۶/۰۸/۰۴